بازگشت همه به سوی خداست
به گزارش خبرنگار فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «بلاغ» شهید «علی اکبر احمدپور» سی شهریور ۱۳۵۰، در شهرستان بهشهر به دنیا آمد. پدرش عبدالله و مادرش بتول نام داشت. تا مقطع راهنمایی درس خواند .از سوی بسیج وارد جبهه شد و در تاریخ یکم اردیبهشت ۱۳۶۶، در ماووت بر اثراصابت تركش به قلب در بمباران به شهادت رسید؛ پیکر پاک و مطهر ایشان در گلزار بهشت فاطمه خاکسپاری شد.
فرازی از وصیت نامه شهید «علی اکبر احمدپور»
خانواده عزیزم، سلام. آخر مرا بپذیرید و اگر ناراحتی و یا نارضایتی از بنده داشتید، مرا عفو نمایید.
از شما تشکر میکنم که در کودکی، هنگامی که از ناحیهی پا ناراحتی داشتم و باعث آزار شما بودم، صبورانه همراه من بودید و در طول زندگیام رنجها و مشکلات فراوانی را متحمل شدید و همیشه خیرخواه و راهنمای من بودید تا مرا به اندازهی سن و کمال رساندید.
چشمانم را بار دیگر باز کرده و نسبت به حقایق دینم بیشتر فکر کردم و راهی را رفتم که انبیاء و اولیاء ما رفتهاند. اینک که در بین شما نیستم، میدانم که چه احساسی دارید. امیدوارم که ذرهای غم و اندوه به خود راه ندهید؛ زیرا آن کس که به من جان و حیات داد، اینک جانم را خریده و با کمال میل جانم را تقدیمش میکنم و به سوی او بازمیگردم: إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ.
آنگاه که بهوسیلهی دشمن، تکهپاره شدم، در آن وقت است که احساس راحتی میکنم و آن لحظه که من در بین شما نیستم، فقط روح من است که با شادابی، همراه شما خواهد بود. و این است حیات جاودانی که خداوند وعده داده است. چشمانم را باز بگذارید، دعای فرج بخوانید.
تقاضای من این است که در هنگام دفن، چشمانم را باز بگذارید تا کوردلان بدانند که من این راه را کورکورانه نیامدهام.
دستانم را بیرون بگذارید تا دنیاطلبان ببینند که من با خودم از این دنیا چیزی نبردم، و مشتهایم را گره کنید تا در لحظات آخر، با بیجانی، مشتی محکم بر دهان شرق و غرب بکوبم.
جنازهام را به داخل مسجد مهدیه ببرید و بر سر جنازهام سینهزنی کنید، چراکه هر وقت از مقابل مسجد رد میشدم، برای دیدار دوستانم هم که شده، به داخل مسجد میرفتم. در آخر، اولین دعایتان این باشد که خداوند مرا یک شهید واقعی قرار دهد و با شهدای کربلای حسین محشور سازد.
انتهای خبر/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0